عظیمزاده | شهرآرانیوز؛ چهلویکمین نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب، بههمت مؤسسه فرهنگی «خردسرای فردوسی» با همکاری «قطب علمی فردوسی و شاهنامه» دانشگاه فردوسی مشهد، به «شاهنامه بزرگ مغولی» اختصاص پیدا کرد. در این نشست، که ظهر ششم بهمن با حضور جمعی از پژوهشگران برگزار شد، پس از یادکرد جلال متینی (از رؤسای پیشین دانشگاه فردوسی و دانشکده ادبیات که چند روز پیش از این درگذشت)، محمدجعفر یاحقی، استاد زبان و ادبیات فارسی، و دکتر لیلا طباطبایییزدی، پژوهشگر هنر ایران، به صحبت پیرامون این اثر پرداختند.
«شاهنامه بزرگ مغولی» ــکه به نامهایی دیگر، ازجمله «شاهنامه ایلخانی»، «شاهنامه ابوسعیدی» و «شاهنامه دموت»، نیز شناخته میشودــ یکی از نسخ مصور کهن منظومه فردوسی است که حدود یک سده پیش از این از ایران خارج شد و به دست ژرژ دموت فرانسوی افتاد، دلالی که نسخه را، بهقصد فروش راحتتر، برگبرگ کرد. توضیحات بیشتر را در کلام سخنرانان این نشست بخوانید.
صحبتهای دکتر محمدجعفر یاحقی، مدیر «خردسرای فردوسی»، درباره جایگاه ارزشمند نُسخ مصور و نُسخ هنری «شاهنامه» آغازگر این نشست بود. او گفت: «سرنوشت کتابهای فارسی، مخصوصا نسخههای نفیس آن، مثل 'شاهنامه'، این بوده که بسیاری از آنها از کشور خارج شده و در جاهایی دیگر حفظ میشود. بعضی هم متأسفانه به تاراج طمّاعان و سودجویان رفته. هرچند 'شاهنامه' طی دورههای مختلف و ازجهات مختلف موردتوجه بوده، اما ازمنظر هنری خیلی موردتوجه قرار نگرفته. از یکجایی بهبعد، ما شاهنامههای زیبا و خوشنویسیشدهای داریم که نگارگری هم شده. یکی از این شاهنامههای هنری همین اثری است که امروز به معرفی و رونمایی آن اختصاص دارد.»
یاحقی در بخش دیگری از صحبتهایش ادامه داد: «از دوره مغول بوده که نگارگری 'شاهنامه' آغاز شده. حالا برخی از این آثار و این اوراق در ایران نگهداری میشود و برخی در خارج از ایران. در همین کتابخانه آستان قدس رضوی هم نسخههایی موجود است. اما مصححان معمولا خیلی به نسخههای نگارگریشده اعتنا نمیکنند، درحالیکه همین نسخهها هم فواید نسخهشناسانه زیادی برای مصححان دارد. جنبههای هنری 'شاهنامه' هم یکی از جنبههای ارزشمند آن است و در سطح بینالمللی هم جایگاه ویژهای دارد.»
درادامه این نشست، لیلا طباطبایییزدی که برخی از اوراق «شاهنامه بزرگ مغولی» را از نزدیک دیده است در این باب گفت: «چیزی که خیلی بهچشم میآمد کیفیت رنگدانههای طلا و لاجوردی و جوهر مشکی اثر بود که بعد از اینهمه سال همچنان با کیفیت بالا و چشمگیر بود. اینهم یکی از نمودهای کیفیت بالای کار هنرمندان قدیم ایرانی در حوزه کتابآرایی است که انگار عزمی و چشماندازی پشت کارشان وجود داشته برای رساندن آن به دست آیندگان تا آنها هم از دیدن این نقاشیها و خواندن متون لذت ببرند.»
این پژوهشگر، ضمن یادآوری عناوین متعدد این اثر، همچون «شاهنامه بزرگ ایلخانی» و «شاهنامه ابوسعیدی» و «ابوسعیدنامه»، توضیح داد: «این اثر، عموما، با نام 'شاهنامه دموت' شناخته میشود که میتوان گفت درمیان نامهای متعددی که به این کتاب اطلاق میشود دردناکترین است.
البته ازاینقبیل نامگذاریها در تاریخ هنر ایران کم نداریم: 'شاهنامه شاهطهماسب' هم مدتها با نام 'هاتن'، یعنی همان دلالی که آن را برگبرگ کرد، شناخته میشد. این قضیه البته بازهم منحصر به نسخههای خطی و 'شاهنامه' نیست؛ خیلی از آثار برجسته هنر ایران، ازجمله فرشها و مرقعات و سفالها به همین شیوه نامگذاری شدهاند. 'شاهنامه بزرگ مغولی' بهنظر میرسد همان نامی است که خود دموت برای شاهنامه بهکار برده است.»
طباطبایییزدی درباره هویت تاریخی این اثر گفت: «'شاهنامه ابوسعیدی' قدیمیترین و ارزشمندترین 'شاهنامه' تصویردار است که امروز در دسترس داریم، و رمزورازها و معماهای پشت این 'شاهنامه' بیپایان است. بهاحتمال زیاد، در دوران سلطنت ابوسعید بهادرخان [حکومت طی ۷۱۶ تا ۷۳۶ هجریقمری]، آخرین حکمران ایلخانان، در ایران کتابت شده است.
البته خود این 'شاهنامه' و خود این نسخه به ما هیچ اطلاعات دقیقی نمیدهد، ولی قلمها و نگارگریهای آن ــکه با یکدیگر تفاوتهایی داردــ گواهی است بر اینکه این خطها و نگارگریها کار چند نفر است. پادشاهان ایلخانی، با هدف مشروعیتبخشیدن به حکومت خودشان در ایران، یکی از کارهایی که کردند ــکه البته قطعا از روی خوشفکری وزیران ایرانیشان بودهــ این بود که سنت 'شاهنامهنگاری' و بهطور مشخص 'شاهنامه مصور' را باب کردند. ما هیچ سندی نداریم که ثابت کند قبل از 'شاهنامه ابوسعیدی' نسخهای مصور وجود داشته است.»
این پژوهشگر، سپس، در تشریح دلایل یگانگی «شاهنامه بزرگ ایلخانی» بیان کرد: «این 'شاهنامه'، هم ازبابت اینکه ایرانی است و ما مطمئن هستیم متعلق است به دوره ایلخانی در حوالی سده هفتم در ایران، و هم ازنظر ابعاد نسخهای منحصربهفرد است، هم دربین شاهنامهها و هم دربین نسخههای خطی مربوط به همین دوره در ایران. ابعاد و نقاشیها، و ظرافتهایی که در ترسیم چهره و فضاها وجود دارد باعث شده تا تکتک این برگها گنجی باشد در دل تاریخ هنر ایران. هنوز مطالعات کمی روی این کتاب انجام شده.
بیشتر مطالعاتی که تاکنون روی این 'شاهنامه' انجام شده است بهخاطر وجود معماها و رازورمزهایی بوده است که پیرامون این اثر هنری و هنرمندان آن وجود داشته است. این مطالعات بیشتر حول جنبههای تاریخی آن بوده، و کمتر به جنبههای ظریف هنری اثر پرداخته شده است. مهمترین و مشهورترین معما در تاریخ نقاشی ایرانی همچنان همین 'شاهنامه' است. این 'شاهنامه'، در حالت اولیه خود، ۲۸۰ تا ۳۰۰ صفحه بوده است که دراینبین ۱۲۰ تا ۲۵۰ نگاره وجود داشته است.
چیزی که امروز دراختیار ماست، ۵۸ نقاشی از مجموع برگههای این 'شاهنامه' است که امروز در ۲۲ مجموعه در سرتاسر جهان پخش است. بخشی در موزهها نگهداری میشود و تعدادی هم در مجموعههای شخصی است. بهاحتمال زیاد، تعداد دیگری از این ۵۸تا در مجموعههای شخصی و حقوقی نگهداری میشود که هنوز معرفی نشده است و ممکن است در حراجیهای آینده عرضه شود.»
لیلا طباطبایییزدی با استناد به کتاب «شاهنامه بزرگ مغولی»، پژوهش رابرت هیلنبرند دراینباره، گفت: «این 'شاهنامه' بهاحتمال زیاد نیمهتمام باقی مانده و پژوهشگر استدلالهای زیادی هم برای آن میآورد. بهاحتمال زیاد، کار این 'شاهنامه' درست در همان سال مرگ ابوسعید ناگهان متوقف شده، چون دربین این ۵۸ نقاشی بهطور عجیبی اثری از داستانهای خیلی مهم 'شاهنامه'، مثل رستم و بیژن و منیژه و سیاوش، وجود ندارد.
هیلنبرند معتقد است که قرار بوده این پروژه ادامه پیدا کند و همینطورکه کار کتابت انجام میشده نگارگریهایی هم انجام بشود. نکته دیگر این است که چیزی حدود ۱۰۰۰ بیت به این 'شاهنامه' اضافه شده. دکتر خالقیمطلق صراحتا معتقد است این هزار بیت نارواست و متعلق به 'شاهنامه' نیست، ابیاتی که بیشتر حول داستان گرشاسپ است. انگار یک ارتباطی بین پادشاهی گرشاسپ و پادشاهی هلاکوخان وجود داشته و انگار پادشاهان ایلخان آگاهانه خواستهاند این ابیات به این 'شاهنامه' اضافه شود تا بیشترْ این کتاب را با تاریخ مغولان و ایلخانان پیوند بدهند.»